مسجد کاج در 24 کیلومتری اصفهان و در روستای کاج و شمال بستر زاینده رود واقع شده است و از آثار قرن هشتم هجری محسوب می گردد. نقشه مسجد عبارت از چهار طاقی گنبدداری است که از جهات شمال، خاور و باختر، به بیرون راه دارد. در ضلع جنوبی این مسجد، محراب و در ضلع شمالی آن، از بیرون، ایوانی به عرض 70/8 و عمق 80/6 متر قرار دارد. مصالح اصلی این بنا از آجر است و در گذشته دارای مناره و الحاقاتی بوده که از بین رفتهاند. درگاههای سه گانه بنا از داخل دارای طاق نوک تیز هستند. دیوارههای اتاق با طرح آجری مفصلی تزیین شده است. در دیوار جنوبی مسجد، محرابی به صورت فرورفتگی مستطیل عمیقی با طاق نوک تیز و قاب مستطیلی قرار دارد.
سطح محراب به صورت ناهموار ساخته شده است و ظاهراً قرار بوده با نوعی تزیین پوشیده شود. در گوشههای محراب، نغولهای مستطیلی قرار دارد که در داخل آن ها، طاق نما و بالای طاق نما، سطح صاف عمودی است که در میان آن، از آجر و آجر تراش برجسته، اسامی مقدس بر زمینه آجر قرمز ساخته شده است.
شکل مربع اتاق به وسیله هشت طاق نوک تیز به هشت گوش تبدیل می شود. آجرها از این قسمت به بعد کمرنگ تر و کوچک تر می شوند و آجرکاری پرکار به آجرکاری معمولی تبدیل می گردد. به نظر می رسد که در اینجا وقفهای در کار عملیات ساختمانی به وجود آمده باشد. سطح داخلی پاطاقها، با مقرنس کاری ساده پرگشته که از نیمه طاق آغاز شده و نماهای اصلی آن از آجر صاف است که یک در میان با گچ سفید و زرد رنگ پوشیده شده است. بالای قسمت هشت ضلعی، به وسیله شانزده طاق به شانزده ضلعی تبدیل شده است که سطح آن ها آجرکاری معمولی و یک در میان دارای بندهای عریض عمودی هستند. بر بالای این بخش، کتیبه سرتاسری بنا از کاشی معرق به خط ثلث سفید در زمینه کاشی لاجوردی مشتمل بر آیاتی از سوه یاسین قرار دارد. این کتیبه فاقد تاریخ است و احتمالا در قرن یازدهم هجری یا بعد از آن نصب شده است. در چهار جهت اصلی این قسمت، چهار روزنه تعبیه شده که بین آن ها چهار طرح مربع به خط بنایی از آجر قرمز اجرا گشته و بر آن ها اسامی مقدس «محمد» و «علی» نوشته شده است. در مرتفعترین نقطه گنبد، ستاره هشت گوشی که چهار شکل لوزی بدان چسبیده، قرار دارد. این اشکال لوزی حاوی اسامی مقدسی هستند. در مقابل این مسجد و در آن سوی صحن، آثار خشتی بنایی بررسی شده که به گفته آرتور پوپ، بقایای مسجدی از قرن اول هجری و دارای مشخصات معماری ساسانی است. بنای مسجد جامع کاج در دوره اخیر تعمیر و به شماره 328 به ثبت تاریخی رسیده است.
مسجد جامع اشترگان (اشترجان)
این مسجد تا اصفهان ۳۸ کیلومتر فاصله دارد در دهکده اشترگان در منطقه لنجان واقع است. سر در آن ۱۳ متر ارتفاع دارد که با کاشیهای سبک اوایل قرن هشتم هجری تزئین شده است. مناره های این مسجد که بیش از ۲ سوم آن ها خراب شده اند مانند منارجنبان اصفهان متحرک اند. تاریخ ساخت مسجد در کتیبه های آن سال ۷۱۵ هجری ذکر شده. بانی مسجد در کتیبه سردر به صراحتا «فخرالدین محمد بن محمودبن علی اشترجانی» است. به احتمال قوی معمار این بنا و بقعه منار جنبان یه نفر بوده است اما در هیچ کدام نامی از وی برده نشده است!
ابوالقاسم اسماعیل بن عبّاد فرزند عباس ملقّب به صاحب و مشهور به صاحب بن عبّاد به سال 326 ق. در اصفهان دیده به جهان گشود.
پدر و اجداد صاحب از بزرگان و سرشناسان اصفهان بوده و مرتبة وزارت داشتند. عبّاس پدر صاحب بدان مرتبه از بزرگی و احترام رسیده بود که مردم او را «شیخ امین» میگفتند.
پدرِ صاحب و همسرش نهایت کوشش خود را در تربیت فرزند خود به کار بستند. اوّلین استادِ صاحب، پدرش «عبّاد» بود که علاوه بر ایفای وظایف پدری استادی مهربان و دلسوز برای وی به حساب میآمد. «صاحب» پس از فراگیری مقدمات به تحصیل فقه، حدیث، تفسیر، کلام و دیگر علوم رایج پرداخت.
پس از چندی که او خود را از اساتید و بزرگان اصفهان بینیاز دید به «ری» که از مراکز علم و ادب آن زمان بود مهاجرت کرد و در آن شهر به حلقة درس «ابن عمید» وزیر دانشمند و شهیر آل بویه پیوست. ابن عمید توانایی «صاحب» در انشای متون ادبی را مشاهده کرد و او را از نویسندگان مقام وزارت قرار داد. کاردانی و توانایی صاحب در انجام این امور، راه پیشرفت را بر او هموار ساخت تا آنجا که چون رکن الدوله، فرزندش مؤیّد الدوله را به حکومت اصفهان منصوب کرد صاحب نیز در مقام دبیری او و نویسندگی وی به زادگاهش اصفهان بازگشت.
مذهب صاحب
بسیاری از بزرگان به تشیّع و برخی به دوازده امامی بودن او تصریح کردهاند. سیّد بن طاووس، شیخ صدوق، علاّمه مجلسی، شیخ حرّ عاملی، شیخ بهایی، شیخ آقا بزرگ طهرانی، شیخ عباس قمی، علامه امینی و بسیاری دیگر از این جملهاند. جز تصریح بزرگان، دقت در اشعاری که از صاحب باقی مانده و شور و شوق او به ولایت و دوستی ائمه معصومین ـ علیه السّلام ـ بهترین شاهد بر تشیع این شخصیت بزرگ است، به نمونه ذیل دقت کنید:
ابا حسنٍ لو کان حبّک مدخلی
جهنم، ان الفوز عند جحیمها
فکیف یخاف النار من هو مؤمن
بأنّ امیرالمؤمنین قسیمها
ابا حسن، ای امام همام، اگر دوستی تو مرا به دوزخ وارد سازد همانا که آتش حجیم، رستگاری مرا در پی خواهد داشت.
آنکس که تو را تقسیم کننده بهشت و دوزخ داند چگونه از آتش آن هراسی دارد؟
اخلاق و سیرة صاحب
تحقیق در احوال و آثار بزرگان و نوابغ علم و ادب و بررسی سجایا و ملکات اخلاقی آنها، نقش بسزایی در شناساندن آنان ایفا میکند، بررسی کتب و مدارک مربوط به احوال و شرح زندگی صاحب نشانگر آن است که وی از مجلسی نیکو بهره داشته و به پشتوانه اخلاق پسندیدة خود بزرگان علم و ادب و عموم مردم را شیفته خود نموده بود.
کرم و جوانمردی از بارزترین صفات اخلاقی صاحب میباشد و حکایات بسیار در این باره از وی نقل شده است. او از تواضع و فروتنی نیز بهرة فراوان داشت و به ویژه سادات و دانشمندان را گرامی میداشت. صاحب ضمن برخورداری از تواضع و فروتنی از جلالت قدر و بزرگی نیز بهره برده بود. عفو و اغماض، فراست، شجاعت، و بسیاری دیگر از محاسن اخلاقی را میتوان در صاحب یافت.
سیاست و روش کشورداری
هنگامی که صاحب به مقام وزارت رسید درصدد اصلاح امور برآمد و در اوّلین گام، بدعتهای ناپسند و رسوم ظالمانه را برانداخت. او در اجرای عدالت و رفع ستم از مردم بسیار کوشا بود. وی همچنین آباد ساختن شهرها، مرمت و بازسازی ویرانیها و بنای آثار نیک را نیز مورد عنایت قرار میداد؛ که میتوان از رونق یافتن شهرهای قزوین، کاشان، قم و اصفهان یاد کرد. صاحب به شهر قم که در آن زمان پایگاه اصلی شیعیان بود توجه ویژه داشت. نویسنده تاریخ قم که این کتاب را به صاحب هدیه کرده است میگوید: «نزد صاحب چزی گزیدهتر از تصنیفی در اخبار شهر قم و اهل آن نیافتم».
صاحب در دوران وزارت خود اقتصاد کشور و مردم را رونق بخشید و دارایی خزانه دولت را به مرتبهای عالی رساند. او به ورزش نیز توجه بسیار داشت و ورزشکاران را مورد تشویق خود قرار میداد. کارهای دیوان را جز به اهل فضل و دانش نمیسپرد و هر زمان آگاه میشد که فردی شایسته و کاردان بیکار میباشد یک شغل از کسانی را که چند شغل داشتند، میگرفت و به او واگذار میکرد.
علم آموزی و دانش گستری صاحب
صاحب بن عبّاد در محیطی شیفتة علم و ادب پای به جهان گذارد و تا آخرین لحظات حیات دمی از علمآموزی و دانشگستری غفلت نورزید. کوشش صاحب در آموختن، محدود به زمان معیّن نبود به گونهای که حتی پس از رسیدن به مقام وزارت نیز کسب علم و معرفت را فراموش نکرد. او چه در ایّام اقامت در شهرهای اصفهان، بغداد و ری و چه در مسافرت همیشه با برخی از دانشمندان و بزرگانِ علم همراه بود و حتّی درمأموریتهای نظامی نیز مجلس بحث و گفتگو تشکیل میداد.
فراهم آوردن زمینههای گسترش علم در میان عموم مردم از سیاستهای مهمّ صاحب در دوران وزارت بود. او در پی این مهم دانشمندانی را از بغداد به اصفهان و ری فرا خواند. صاحب میدانست که آباد شدن کشور و رونق اقتصاد در نخستین مرحله متوقف بر آن است که مردم از زنجیر جهل و نادانی رهیده، روشنایی دانش و فضیلت را درک کنند.
صاحب به تألیفات اهل قلم عنایت و توجه ویژه داشت و هرگاه از تألیف کتابی جدید آگاهی مییافت با سعی و کوشش فراوان نسخهای از آن فراهم میکرد و برای مطالعه در کتابخانه خویش قرار میداد. او در نتیجة تلاش فراوان توانست کتابخانهای عظیم و کم نظیر تشکیل دهد. کتابخانه صاحب، بیشتر آثار و تألیفات علمی آن دوران را در بر داشت و دانشوران و نویسندگان متعدد از آن گنجینة ارزشمند استفاده میبردند. «مقدسی» جغرافیدان پرآوازه و مشهور قرن چهارم، یکی از کسانی است که به تصریح خودش استفاده فراوان و بهره بسیار از کتابخانه بزرگ صاحب برده است. فهرست نام کتابهای موجود در کتابخانه مذکور حاوی ده جلد و برای حمل کتابها به تعدادی زیاد شتر نیاز بود. به گفته برخی مدارک میزان کتابهای موجود در کتابخانه صاحب در ری، که با قرن دهم میلادی مقارن بوده است برابر مجموع کتابهای موجود در کتابخانههای اروپا برآورد شده است.
صاحب مقام بزرگان دین و علم و ادب را گرامی میداشت و از احترام به آنان کوچکترین مضایقهای نمیکرد. برخی از بزرگان به خدمتش حاضر شده، در شمار همراهان او در میآمدند و برخی دیگر با نامهنگاری به وی اظهار ارادت میکردند؛ همانند صابی نویسنده مشهور آن دوران، سیّد رضی نیز قصیدههایی در بغداد سروده و صاحب را مدح گفته است.
ابن عبّاد هر سال پنج هزار دینار به بغداد میفرستاد تا بین فقها و ادبیان آن دیار تقسیم گردد.
برخی از دانشمندان و ادبیان ملازم صاحب بدین قرار بودند:
1. ابوالقاسم زعفرانی. 2. ابوالقاسم بن أبی العلاء . 3. ابوالعباس ضبّی. 4. ابوسعید رستمی. 5. ابودلف خزرجی. 6. بومحمد خازن اصفهانی 7. بدیع الزمان همدانی و بسیاری دیگر؛ یاقوت در معجم الأدباء میگوید: صاحب بن عبّاد را پانصد شاعر صاحب دیوان مدح گفتند و از صاحب نقل شده که گفته است مرا به صد هزار بیت فارسی و عربی مدح گفتهاند.
او دانشمندان و بزرگان مکّه و مدینه را نیز مورد الطاف خود قرار میداد و هر سال با کاروان حجّاج برای هر یک به فراخور شأنش هدایایی میفرستاد.
حکایات و وقایع متعدد از روابط نیک صاحب بن عبّاد و بزرگان معاصرش در مدارک و مآخذ نقل شده که حاکی از بزرگواری و ستایش معاصران او نسبت به صاحب بن عباد میباشد.
در یکی از این وقایع هلال بن هارون صابی حرّانی نویسندة نامی عصر خود که نزدیک به نود سال در خدمت خلفا و وزرا متصدی دیوان رسائل بود و شعرای عراق او را همچون رؤسا مدح میگفتند، در نامهای که خطاب به صاحب نوشته است میگوید:
«هنگامی که صحیفهام را در دستان آورندة آن گذاردم، بر آن نامه بوسه زدم زیرا میدانستم که پس از وصول، چشمان مبارک تو بر آن خواهد افتاد».
ثعالبی نیز در توصیف اهمیت جلسات صاحب با ادبا و بزرگان میگوید:
«در این گونه مجالس ثمرات عقول و افکار و ذوقهای مختلف بر صاحب عرضه میشد و از نتایج این اجتماعات بود که سخن صاحب در فصاحت و بلاغت به مرز سحر رسید و داخل در حدّ اعجاز گردید و نظم و نثرش چون خورشید در همه آفاق پرتو افکن شد و شرق و غرب را فرا گرفت».
مقام علمی صاحب
پشتکار و شوق صاحب به یادگیری علوم و فنون رایج در آن عصر، او را به فراگیری معارف گوناگون واداشت به گونهای که در بسیاری از علوم صاحبنظر گردید.
صاحب در دانشهایی چون علوم قرآن و تفسیر، حدیث، کلام، لغت، نحو، عروض، نقد ادبی، تاریخ و طبّ تسلط و تبحّر داشت.
تالیفات:
آثار متعددی در زمینة علوم فوق از صاحب باقی مانده که بدین شرح است:
1. کتاب الإبانه (در علم کلام) 2. الأقناع (در عروض) 3. الأمثال السائره (در علوم ادبی) 4. التذکرة (در کلام و اصول دین) 5. دیوان اشعار 6. رسائل صاحب (مباحث اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی) 7. رسالهای در فضایل حضرت عبدالعظیم حسنی ـ علیه السّلام ـ 8. رسالهای در علم طب 9. عنوان المعارف 10. الفرق بین الضاد و الظاء 11. الکشف عن مساویء شعر المتنبیء 12. المحیط (در علم لغت) 13. المنظومة الفریدة.